کد مطلب:234460 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:274

متن نامه ی مأمون
حمد برای خداوند سزاست كه او شایسته و اهل حمد و ثنا می باشد،



[ صفحه 18]



خداوند ولی حمد و سپاس است، حمدهای اولین و آخرین فقط برای اوست كه صاحب نعمتها و فضیلتها و احسان و نیكیهاست و من (مأمون) او را به خاطر نعمتهای ظاهرش حمد می كنم و به جهت فضیلتها و عنایاتش كه بسیار و پشت سر هم هستند او را سپاس می گویم و باز به خاطر مواهب و جودهایش شكر او را می گویم شكری كه موجب زیاردت آن نعمتها و مواهب باشد و مرا به وی نزدیك كند من شهادت می دهم كه جز او خدائی نیست، آن هم شهادت خالصانه و توأم با ایمان در حالی كه من منكر وحدانیت و ربوبیت او نیستم، چنان شهادتی كه خود خداوند آن را تصدیق كرده است و در قرآن كریم فرموده: یا محمد بگو آن خداوند یگانه است و بی نیاز از همه كس می باشد او فرزند ندارد و از كسی هم زائیده نشده است در جهان هستی كسی نظیر و مانند او نیست آری خداوند، دارای همه این صفات است. درود و رحمت خداوند به سید اولین و آخرین، محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم خاتم پیامبران باد.

اما بعد: من بیانیه پسرعموی ادیب و والا مقام و فاضل و محبوبم حضرت امام رضا علیه السلام را نگاه كردم آنرا پزشكی منطقی در اصلاح تنها (بدنها) و تدبیر حمام و تعدیل طعام دریافتم، دیدم به بهترین وجهی مطالب را ادا كرده و برایم این نامه بهترین انعام بود درباره ی مفاد آن تدبر و تفكر نمودم، چندین مرتبه آن را خواندم، هر دفعه آن را می خواندم



[ صفحه 19]



حكمت و عمق آن بیشتر برایم ظاهر می شد و فایده آنها برایم روشن می گشت و منافع آن در قلبم فرو می نشست و همه آن را حفظ كردم، در فهم مطالب آن دقت نمودم و آن را باارزش ترین علاقه یافتم و بهترین ذخیره دانستم لذا دستور دادم آن را با آب طلا بنویسند، چون این نامه بسیار نفیس و باارزش و دارای منافع زیادی است و بركت بسیار دارد، آن را «رساله ی مذهبه» (نامه طلائی) نامیدم و پس از آنكه اولاد هاشم و كاركنان دولت من، هر كدام نسخه ای از آن برداشتند، نسخه ی اصلی را در گنجینه نهادم.

بنابراین، این نامه شایسته ی نگهداری و سزاوار اعتبار و اهمیت است كه شخص حكیم می تواند به آن رجوع كند، این نامه یكی از معادن علم به شمار می رود كه امر كننده و نهی كننده می باشد. [1] .

علاوه بر این چون به واسطه ی توجه در كیفیت غذاهاست كه بدنها سالم می شوند و بیماریها از بدنها دور می گردند و وقتی كه بدنها از امراض عاری شدند، حیات واقعی تحقق پیدا می كند و آدمی به وسیله ی آن حیات سالم به حكمت و دانش دست می یابد و در اثر فراگیری حكمت و دانش به بهشت می رود. [2] .



[ صفحه 20]



چون این نامه از خانواده ای بیرون آمده كه اهل آن به احكام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم واردتر از دیگران هستند و به پیامهای انبیاء و دلائل اوصیاء و آداب علماء عالمتر می باشند و همه ی گفته های این خانواده شفا دهنده ی قلب ها و معالجه كننده ی بیماریها جهل و كوری مردم می باشد، كه رحمت و بركات خداوندی بر همه ی اولین و آخرین و بزرگ و كوچك این خانواده باد.

بعد از (مأمون) آن نامه را به اطرافیان مخصوص و برگزیدگان اهل حكمت و طب و اصحاب تألیف و كتب كه در میان اهل علم و درایت انگشت شمار و شناخته شده به حكمت بودند، نشان دادم همه ی آنها مفاد آن نامه را تعریف كردند و برای آن قدر و ارزش والاتری قائل شدند و همه مطالب آن را تصدیق نمودند.

پس به كسانی كه بعد از ما می آیند، از فرزندان ما و فرزندان دولت ما (یعنی فرزندان كاركنان دولت ما و طرفداران ما) و سایر مردم كه به این نامه برمی خورند لازم است كه قدر آن را بشناسند و آن را برای خود موهبت كامل و نعمت باارزش بدانند و شكر آن را به جا آورند.

چون آن نامه، نفیس تر و باارزش تر از حقیقتها و از حیث حفظ، خطر گم شدن آن از در و مرجان بیشتر است، پس باید در حفظ آن بكوشند و شب و روز بر حسب همت خود آن را مطالعه كنند زیرا مطالعه و عمل كردن به مفاد آن نامه برای آنها فوائد بزرگی خواهد داشت و آنان را از



[ صفحه 21]



همه ی بیماریها و عوارض آن به خواست خداوند حفظ خواهد كرد.

در خاتمه درود خداوند بر همه اولاد طاهرینش باشد، عنایت خداوندی برای ما كافی است، چون او بهترین ولی می باشد و سپاس و حمد ما برای خداوند صاحب همه ی جهانیان است. تمام شد نامه مأمون.

اما، در مورد سندهای نامه ی حضرت و شرح اسناد آن، پس از خاتمه متن نامه (كه نسبتا مفصل هم می باشد) و شرح آن به قلم دكتر عبدالصاحب زینی نوشته شده، انشاء الله در آخر كتاب بحث خواهیم كرد.

«مرتضی عسكری»



[ صفحه 23]




[1] چون در اين رساله همه دستوراتي كه براي بهداشت لازم است و بايد اجرا گردد و آنچه بايد خودداري شود، داده شده از اين لحاظ امر كننده و نهي كننده گفته شده است. (مترجم).

[2] چنانكه گفته اند: عقل سالم در بدن سالم است.